به گزارش خبرگزاری «حوزه»، انقلاب کبیر اسلامی 1357ه.ش. در ایران، مهمترین جنبش آزادی بخش، حقیقت جو و ظلم ستیزانه در قرن بیستم است و همواره تا به امروز هم در حال تکثیر و الگوبرداری توسط مردم رنج دیده می باشد.
این بار مردم با تکیه بر طبقات اجتماعی و اندیشه های آزادی بخش دینی، در پی افول نظام استبدادی پهلوی، سربرآوردند و خودباورانه و خودآگاهانه، نظام مردمی جمهوری اسلامی را تشکیل دادند.
رهبری حضرت امام(ره) عامل اصلی انقلاب کبیر اسلامی ایران بود
تأملی در تاریخ سیاسی و تحولات سیاسی ایران در ادوار گذشته، حکایت از آن دارد که در ایران، همواره ساختار سیاسی منسجم و پایداری وجود نداشته؛ مستندات تاریخی بر این مهم صحه می گذارند که سقوط یک حکومت و دولت در ایران، همواره منجر به هرج و مرج، خیزش و آشوب های داخلی و جنگ بر سر قدرت تا قدرت یافتن حکومت و یا دولت دیگری می شده است. اغلب هم این افول و صعود حکومت ها، از هیچ قائده و قانونی تبعیت نمی کرد و البته این حکومت ها، به واسطه عمل مستبدانه و فرامردمیِ خود، هیچ گاه در مقام ضعف، خطر و سقوط، حمایت مردم را نمی یافتند و اگر گاهی در این سرزمین حرکتی خودجوش صورت می گرفت، بر مبنای فرهنگ و با تفکرات ناسیونالیستی بود که آن هم در یکی دو قرن اخیر شدت یافت و نه صرفاً حمایت از دولت و یا حکومتِ در شرف نابودی! به عنوان نمونه، مردم در تغییر حکومت از قاجار به پهلوی، کوچکترین دخالتی نداشتند و حتّی پهلوی را حکومتی ناجی و نجات دهنده از دست استبداد قجرها تلقی می کردند؛ به مرور با روشن شدن ماهیت واقعی دودمان پهلوی، ملّت از این حکومت نیز رویگردان شدند و اگر هم در وقایعی مانند جنگ جهانی شاهد سقوط حکومت مستبد پهلوی اول و عدم حمایت مردم از این سقوط بودیم، این مهم نیز از همین روند بی علاقه گی ملت به حکومت مستبد ناشی می شد؛ و اگرهم در خلال اشغال ایران توسط متفقین، تحرکاتی بر ضد این اشغالگری صورت گرفت، از طرف قبایل و طوایف و متأثر از ناسیونالیسم نوپای ایرانی بود.
و امّا بعد، در معادله بی تفاوتی مردم نسبت به حکومت و عدم اطمینان حکومت ها از حمایت های مردمی درصورت بروز خطر، حکومت ها هم در هنگامه قدرت و صعود، جایگاه مردم و طبقات اجتماعی را برنمی تافتند و اقتدارگرایی و منابع قدرت را در انحصار خود نگاه می داشتند. البته از دوره قاجار به این سو حکومت مجبور شد تا طبقه روحانیت شیعه را نیز همانند دوران صفویه در معادلات سیاسی جدی بگیرد و حتّی اغلب هم در مشکلات داخلی و خارجی خود از نفوذ روحانیت تشیع در میان عوام بهره می جست که به عنوان نمونه می توان به نقش روحانیت در دوره قاجار و در خلال شکست ایران در جنگ با روس ها و نگاشتن رساله هایی تحت عنوان «جهادیه» در باب جهاد و تشویق مردم به حمایت از حکومت قاجار در جهاد با روس ها اشاره کرد.
روحانیت شاید در دوره پهلوی، به دلیل ماهیت استبداری روزافزون حاکمیت و البته نفوذ دولت های غربی مانند دوران صفویه و زندیه، به قدرت نزدیکی نداشته و همواره منتقد بودند و اتفاقاً این خود تمایل بیشتر روحانیت به استفاده از نفوذ معنوی در میان مردم به جای نزدیکی به حکومت پهلوی و همچنین تفکر تشکیل حکومتی مردمی بر مبنای اصول و تفکر کاملا اسلامی را در میان ایشان تشدید کرد و خاصیت پخشی مرجعیت در تشیع و قابل قبول دانستن تضارب آرا در میان فقهای شیعی، منجر به وحدتی ذاتی و زیرپوستی از منظر تمایل به سیاسی شدن دین شده و در نهایت تفکر ضد استبدادی برخی از ایشان به رهبری حضرت امام خمینی(ره)، از طرف مردم با اقبال عمومی و فراگیری مواجه شده و به مرور ریشه های شکل گیری یک جنبش دینی تمام عیار مردمی و ضد استبدادی در حول محوریت فقه سیاسی تشیع شکل گرفت که در نهایت با زعامت و رهبری برجسته ترین فقیه و روحانی زمانه، امام خمینی(ره) منجر به برچیده شدن بساط حکومت مستبدانه پهلوی و استقرار نظامی مقدس بر اساس آموزه های دینی شد.
افزایش نشاط انقلابی وظیفه مبلغان و مهندسان فکری نظام
تکوین و تعریف انقلاب اسلامی در وضعیت اکنون و تلاش برای افزایش نشاط انقلابی را وظیفه مبلغان و مهندسان فکری نظام می باشد که هدف اصلی نظام مقدس جمهوری اسلامی و از جمله مهمترین اصول انقلاب اسلامی سال 1357 در ایران، همین جذب حداکثری است و این بایستی در تمامی تئوری ها، نظریه ها و برنامه های توسعه ای، اجتماعی و فرهنگی لحاظ شود.
وقوع انقلاب اسلامی و تشکیل حکومت مردمی جمهوری اسلامی به عنوان تجربه ای جدید و نوپای مردم سالاری در ایرانِ استبداد زده، نیازمند آزمون و خطاهای بسیاری بود که هنوز هم در بوته آزمایش و اصلاح بوده و این تجربه نسبتاً موفق، با تمایل به پایبندی به اصولی انسانی و وحدت طلبانه و با تعاریفی منطقی از اصولِ استقلال و آزادی، تلاش دارد تا حکومت نوپای برخواسته از اراده ی ملت را تحکیم و استمرار بخشد و در جهت نیل به یک حکومت آرمانی و ایده آل یاری رساند و حرکت در این مسیر می تواند پیچ و خم های بسیاری را فراروی ملت و حکومت قرار دهد و به یقین برای نیل به این هدف آینده ای پرتنش و البته روشن را در پیش خواهد داشت.
انقلاب اسلامی ایران، نمادی برای تمامی ملت های آزاده
بسیاری از روشنفکران و اندیشمندان علوم سیاسی و اجتماعی، بر این اعتقاد هستند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل تأثیرگذار در روند آگاهی مسلمانان و نیز افزایش فعالیت های مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده ؛ انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن تعالیم بر محور حیات انسان و روشی برای زندگی فراتر از مباحث ملّی، قومی و مذهبی است. به بیان دیگر، انقلاب اسلامی از انقلاب هایی است که حرکت و آثار آن در چارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نشده، بلکه دیدگاه فراملی داشته، از این رو تمایل زیادی به فراگیر شدن دارد. لذا می تواند الگویی برای تمامی ملت های آزاده باشد.با ظهور هر انقلابی، تحولی شگرف در مناسبات انسانی– اجتماعی هر جامعه پدید می آید و زمینه ورود جامعه را به مرحله ای تازه از کنش تاریخی فراهم می کند. در حقیقت، انقلاب معلول جامعه بیمار و بحران زده می باشد و در عالم سیاست بار معناییِ منفی و ویرانگری دارد؛ امّا روی دیگر این سکه، داشتن نگاهی مثبت نسبت به انقلاب است، انقلاب در جامعه ای بیمار برای رفع بیماری و دفع خطر انحطاط جامعه. به تعبیری دیگر از این منظر، انقلاب نقطه عطفی در تاریخ جوامع است که به صورت بارزی جامعه را به دو قسمت قبل و بعد از خود تقسیم می کند. تأثیر این رخدادها و دگرگونی هایی که با انقلاب به وجود می آید، غالباً غیر منتظره و عموماً بسیار عمیق تر از آنچه تصور می شود، در آینده ی دور بازتاب می یابد. انقلاب در صدد پیریزی ساختارهای محیط انسانی و اجتماعی کاملاً متفاوتی است و این دگرگونی حاصل نمی شود؛ مگر به واسطه ی تغییرات عمیق در وضع فرهنگی و فکری قسمتی از جامعه و یا کل آن، که به دنبال آن، تغییرات دیگری در روحیه و در سازمان اجتماعی جامعه نیز، ایجاد خواهد شد.
انقلاب ایران خیزشی جهادی با هدف تغییر الگوهای غربی
حرکت انقلابی ملّت ایران خیزشی جهادی با هدف تغییر الگوهای فکری و فرهنگی غربی ای است که تلاش دارد تا نظامی مطابق با خاستگاه فرهنگی و تمدنیِ ایران اسلامی را پی ریزی کند. از آنجا که هویت تاریخی و فرهنگی ملّت ایران با اندیشه ها و مناسک دینی و حضور دین در کلیه عرصه های حیات اجتماعی طی قرن ها معنا یافته بود، ترویج اندیشه هایی که دین را نادیده می گرفت، به بحران های فکری عمیقی انجامید که پس لرزه های آن به تمامی حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز رسید. در تقابل با این رویکرد غیر دینی، حرکت اجتماعی سعی نمود تا پاسخی مناسب برای بحران جدید بیابد. لذا مهمترین هدف انقلاب، احیای دین و ارئه الگوی بدیعی مبتنی بر هویت دینی و ملی ایران گردید.
در پایان باید بیان داشت شناخت و فهم عمیق این انقلاب و مبانی آن، به خصوص برای نسل های بعد از انقلاب را از جهت های گوناگون ضروری است. بنابراین اهمیت این موضوع برای نسل تحصیل کرده جوان، که پرسش گری و آرمان خواهی خصیصه آنها و پاسداری از جامعه علمی، فرهنگی و سیاسی وظیفه آنهاست، بیشتر قابل درک است؛ چراکه شناخت وضع موجود و انجام تعهدات و مسئولیت های اجتماعی و سیاسی در حال و آینده در کشور، فقط در پناه تحلیلی آگاهانه و پژوهشگرانه از انقلاب و عوامل مؤثر بر آن امکان پذیر است.
- دکتر مرتضی اشرافی: پژوهشگر سیاسی ایران معاصر و کارشناس مسائل روسیه و آسیای مرکزی